وقتی پیامبر در برابر کارگری خرامید

وقتی پیامبر در برابر کارگری خرامید

پیامبر تازه از جنگ تبوک بازگشته بودند و من برای استقبال ایشان رفته بودم. افراد مختلف به استقبال پیامبر می آمدند و بر ایشان درود می فرستادند. از جمله سعد انصاری به پیشواز ایشان آمد و با ایشان مصافحه کرد. پس از این پیامبر دستان او را گرفت و به آنها نگاه کرد و فرمود:« چه بلایی بر سر تو آمده است که دست هایت چنین زبر و خشن شده است ؟» سعد عرض کرد:« ای رسول خدا ، با طناب و بیل کار می کنم و برای خانواده ام امرار معاش می کنم.» پیامبر تا این راشنیدند دستان صعد را بوسیدند و فرمودند:« این دستی است که آتش دوزخ به آن نمی رسد.»



ارسال دیدگاه

اطلاعیه ها

بیشتر بخوانید