نقل خاطره ای از زبان آیت الله مجتهدی تهرانی

نقل خاطره ای از زبان آیت الله مجتهدی تهرانی

مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):

یکروز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد.

656042c545ad9f7439b25cad2a0365a01340689754

رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده‌اید؟

ایشان فرمودند:یک لحظه، امام زمان(عج) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:

«آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع می‌روند دنبال کارخودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی‌کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!»

و من از گلایه امام زمان(عج) به گریه افتادم.

* کتاب مهربان‌تر از مادر

 

آقامون حق داره از ما گلایه بکنه….

آخه کدوم عاشقی هست که نسبت به معشوق اظهار محبت نکنه….

دوستان بیایید یکم با انصاف باشیم آخه…

روزی چند بار اماممون رو صدا میزنیم….

اصلا نمیخواد به عربی به زبون فارسی….

ما کافیه فقط یکم اظهار محبت کنیم… اونوقت ببین فرزند زهرا (س) چه میکند….

اصلا این خاندان محبتشان فرق دارد….

خدایا تو به کوتاهی ما نگاه نکن به بزرگی خودت این باقیمانده از غیبت رو بر ما ببخشا و ظهور مولایمان را برسان.



دیدگاه ها

hi مارس 25, 2022

Heya i am for the first time here. I found this board and I find It truly helpful & it helped me out a lot. I hope to offer something again and aid others like you helped me.|

bbw tf fuck hidden cam آوریل 18, 2023

… [Trackback]

[…] Find More to that Topic: rowshangar.ir/نقل-خاطره-ای-از-زبان-آیت-الله-مجتهدی-تهر/ […]

ارسال دیدگاه

اطلاعیه ها

بیشتر بخوانید