میوه های نیم خورده

میوه های نیم خورده

من و یاسر کنار هم نشسته بودیم و با یکدیگر میوه می خوردیم. با هم قرار گذاشته بودیم که میوه را تا آنجا که مزۀ خوبی داشت بخوریم و باقی را دور بیندازیم. چند دقیقه ای بر همین منوال گذشت و ما خوش بودیم. حواسمان نبود که امام یک دفعه از پشت مان ظاهر شد و سلام کرد و ما هم برخواستیم و دست به سینه جواب شان را دادیم. کارهای خانه را انجام داده بودیم و مشکل و ترسی نداشتیم. امام نگاهی به میوه های نیم خوردۀ ما انداختند و فرمودند:« سبحان الله !! اگر شما به این میوه ها نیاز ندارید، انسان هایی هستند که نیاز دارند. چرا دور می ریزید، آن ها را نگه دارید و به نیازمندان بدهید.»



ارسال دیدگاه

اطلاعیه ها

بیشتر بخوانید