شکلات
باید اینگونه میبودم، پدرم هم همینگونه بود، اصلا به خاطر رفتار پدرم بود که انقدر زود فهمیدم کجای کار می لنگد؛
در خودم تکبری مخصوص خودم داشتم و طبیعتا هرکه نزدیکم میماند، ته مزه ای از آن را می چشید،
ازدواج که کردم، همسرم به عنوان نزدیک ترینِ افراد به من، بیشتر این صفت را مشاهده میکرد،
تا جایی که یک شب که در خانه تنها مانده بودم، آری تنها مانده بودم به خاطر قلدری و تکبرم تنها ماندم در خانه و نشست و فکر کردم تا چاره ای بیابم، چاره، پدرم بود، برای هرکه لات بود، برای ما در خانه شکلات بود، نه اینکه سبک باشد یا ناچیز جلوه کند، نه، وارد که میشد، تا لبخند نمیزد، نفسِ حبس شده مان در نمیآمد، ولی لبخند که میزد، حمله میکردیم و از سر و کولش بالا میرفتیم، یادش بخیر، الگوی خوبی بود، من نیز باید هرچه سختی بود را پشت در میگذاشتم و در خانه، همچون شکلاتی، شیرین جلوه میکردم؛ خداروشکر که فرزند این پدر شدم.[۱]
[۱] الصلاه فی الکتاب و السنه ص ۱۲۸
دیدگاه ها
… [Trackback]
[…] Info on that Topic: rowshangar.ir/شکلات/ […]
… [Trackback]
[…] Find More on that Topic: rowshangar.ir/شکلات/ […]
… [Trackback]
[…] There you will find 46178 additional Info on that Topic: rowshangar.ir/شکلات/ […]
… [Trackback]
[…] There you can find 26061 more Info to that Topic: rowshangar.ir/شکلات/ […]
… [Trackback]
[…] Read More Information here to that Topic: rowshangar.ir/شکلات/ […]
… [Trackback]
[…] Find More Info here to that Topic: rowshangar.ir/شکلات/ […]