دربار به روایت دربار – غرش بهمن

دربار به روایت دربار – غرش بهمن

اگر آدم آرمان گرا و هدفمندی باشید، موقع دیدن آدم هایی که خیلی وقته سرشون زیر برف خودشیفتگی یخ زده سرتون فریاد بلندی می کشه. گاهی اوقات آدم از دیدن این هجم از بی هویتی مثل بهمن فرو می ریزه اما ارتفاع صدایی که ازش خارج میشه از صدای افتادن یک قطره توی یک برکه کم تره. یک لحظه چشم هاتون رو ببندید- از تاریکی پشت شون نترسید شاید خیلی بهتر از یک روشنایی کاذب باشه – و فقط یک فرمانروای معمولی رو تصور کنید. خوب حالا چشم هاتون رو باز کنید و بخونید :« شاه بودن برای محمدرضاپهلوی به لحاظ خودشیفتگی ارضاء کننده بود. این خودشیفتگی درطول سالهای حکومت اوبه طورثابت ومداوم رشد می کرد و هنگامی که درآمدهای ایران از محل فروش نفت افزایش یافت به گونه ای فزاینده در مسیر بزرگترشدن قرار گرفت .» نمی خواد چیزی بگید چون قبل از این که آخرین کلمه رو بخونید صدای غرش بهمن اومد …



ارسال دیدگاه

اطلاعیه ها

بیشتر بخوانید