حر بن یزید ریاحی (علیه سلام)

حر بن یزید ریاحی (علیه سلام)

حر بن یزید ریاحی (علیه سلام) :خود را در میان راه بهشت و جهنم میدید
و گذشته را با خود مرور میکرد.
هزاران نفر از کوفیان به فرزند رسول خدا نامه داده بود و او را به اینجا دعوت کرده بودند
و حال در مقابل او ایستاده بودند و میخواستند او را به قتل برسانند.
به یادش آمد که وقتی با سپاهیانش برای مقابله با امام حسین رسیده بودند،
کاروان امام به آنها آب داده بود اما اکنون سپاه عمر سعد راه آب
را بر کاروانی که در آن زن و بچه نیز حضور دارد بسته اند.
حر بن یزید ریاحی به شک افتاده بود،
او تصورش را هم نمیکرد که کوفیان بخواهند
اینگونه جواب مهمانی را که دعوت کرده بودن را بدهند،
آن هم فرزند رسول خدا، حسین بن علی
پیامبر بار ها گفته بود که حسین منی و انا من حسین
حر نفس عمیقی کشید. صدای فرزند رسول خدا در میدان بلند شد:
آیا فریادرسی هست که به فریاد ما رسد و از خدا جزای خیر بطلبد؟
حر دیگر طاقت نیاورد و کم کم نزدیک سپاه امام حسین شد و به نزد امام رفت.
به امام گفت که فکر نمیکرده کوفیان قصد سازش نداشته باشند و بخواهند به جنگ امام بیایند.
امام عذر او را پذیرفت و حر به سپاه امام پیوست
و جزو اولین نفرات به جنگ رفت و به شهادت رسید.

دیگر تولیدات دیجیتال ما:
کتاب اصلاح فرهنگ نگرش اشتغال در جوانان
پوسترهای کار و تولید در اسلام
دیگر یاران عاشورایی:
قاسم ابن الحسن (علیه سلام)


دانلود با لینک مستقیم


ارسال دیدگاه

اطلاعیه ها

بیشتر بخوانید