تا شقایق هست…

تا شقایق هست…

تقصیر خودشان است، آن موقع که گفتم: میخواهم ازدواج کنم، گفتند: نه، نمیدانم چرا، شاید چون خواهرم تازه ازدواج کرده بود، شاید هنوز مرا بچه می دانستند، ولی در جمع دوستان که اینطور به نظر نمی آمدم؛

نگران این بودم که چه زمانی مرا بزرگ می بینند و لطف میکنند، اجازه میدهند من ازدواج کنم، اضطراب بیشتر شد، تا آنجا که تردید کردم، تردید کردم که اصلا میخواهم ازدواج کنم یا نه؟

بنیان ام، وجودم سست شد، از هم پاچید، و اعتماد به نفسم را از دست دادم؛

گذشت و گذشت، از ازدواج زده شدم، خودم را به کار و هرچه که بود سر گرم کردم و اصلا از یاد بردم که زمانی چقدر سر زنده بودم.

دو سال و چند هفته ای بعد، داستان وارونه شده بود، آنها میگفتن بیا و ازدواج کن؛

از باشگاه بر میگشتم، خسته از تکرار روز ها، در اقدام نادری، تصمیم گرفتم به فال فروشی که همیشه سر راهم بود، جواب مثبت بدهم، نمیدانم شعر هایش را از کجا آورده بود، مگر فال، نباید از شعر های حافظ باشد؟، ولی اشکالی ندارد، هرچه که بود روحی در من دمید، فالم این بود: (تا شقایق هست/ زندگی باید کرد)، زندگی؟ چه گفت؟ زندگی؟

اری قبل ها زندگی میکردم، در اقدام نادرِ دیگری، به خانواده چراغ سبز نشان دادم، و با خوشحالی برایم آستین بالا زدند؛ به امید زندگی.



دیدگاه ها

bbw rimjob آوریل 24, 2023

… [Trackback]

[…] Information on that Topic: rowshangar.ir/تا-شقایق-هست-۲/ […]

ارسال دیدگاه

اطلاعیه ها

بیشتر بخوانید